دانلود تحقیق · دسامبر 26, 2023 0

تحقیق چگونه مي‌توان با تلويزيون كنار آمد ؟ 47 ص ( ورد) 💯

تحقیق چگونه مي‌توان با تلويزيون كنار آمد ؟ 47 ص ( ورد)

 

تحقیق چگونه مي‌توان با تلويزيون كنار آمد 47 ص ( ورد),چگونه مي‌توان با تلويزيون كنار آمد 47 ص,دانلود تحقیق چگونه مي‌توان با تلويزيون كنار آمد 47 ص ( ورد),چگونه,مي‌توان,با,تلويزيون,كنار,آمد,47,ص,تحقیق,چگونه,مي‌توان,تلويزيون,كنار,ورد)

 

تحقیق چگونه مي‌توان با تلويزيون كنار آمد ؟ 47 ص ( ورد)

تحقیق-چگونه-مي‌توان-با-تلويزيون-كنار-آمد-؟-47-ص-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 42 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏چگونه مي‏‌‏توان با تلويزيون كنار آمد ‏؟
‏ مقدمه
‏راديو و تلويزيون‏ ‏، دوست ، هم صحبت ، همدم‏ ‏و هم خانه‏‌‏ي ما‏ ‏هستند‏ ‏و اگر چه ممكن است‏ ‏گاهي از آنها ناراضي باشيم ،‏ ‏رهايشان‏ ‏نمي‏‌‏كنيم ، يا درست بگوييم ، آنها‏ ‏را‏ ‏رها نمي‏‌‏كنند و ما هم نمي‏‌‏توانيم بدون آنها سر كنيم .راديو و تلويزيون فقط‏ ‏هم خانه و هم دم‏ ‏مردمان نيستند ، بلكه‏ ‏از وقتي به خانه‏‌‏اي وارد مي‏‌‏شوند‏ ‏، خانه و صاحبخانه‏ ‏چيز ديگري مي‏‌‏شود . اصولاً هر چيزي‏ ‏از تكنيك جديد‏ ‏كه وارد زندگي‏ ‏مردم شده ،‏ ‏تغيير و تحولي در روابط و مناسبات‏ ‏ميان ايشان پديد آورده و احياناً ديد‏ ‏و نگاهشان‏ ‏را تغيير داده است . درست است كه‏ ‏ما‏ ‏راديو و تلويزيون‏ ‏را از جايي كه لوازم خانگي‏ ‏مي‏‌‏فروشند‏ ‏مي‏‌‏خريم‏ ‏و‏ ‏به خانه مي بريم‏ ‏و‏ ‏اينها به يك اعتبار‏ ‏در زمره‏‌‏ي وسايل‏ ‏خانه هستند ،‏‌‏ اما با اهل‏ ‏خانه نسبتي دارند‏ ‏كه‏ ‏با آن نسبت‏ ‏، از ديگر وسايل خانه ممتاز مي‏‌‏شوند .
‏ مسلماً نوع وسايلي كه‏ ‏ما در خانه داريم‏ ‏با نحوه زندگي ما‏ ‏مناسبت دارد ، اما آن وسايل به جاي ما‏ ‏فكر نمي‏‌‏كنند و تصميم‏ ‏نمي‏‌‏گيرند‏ ‏و انتخاب نمي‏‌‏كنند . بسيارند كساني كه‏ ‏به ميز ، مبل ، فرش و نقش ديوار خانه‏ ‏خود بسيار‏ ‏اهميت مي دهند‏ ‏و‏ ‏چه بسا كه‏ ‏فكر وذكرشان‏ ‏مشغول آن باشد ؛ ولي نمي توان گفت كه‏ ‏فرش و مبل فكر آنها‏ ‏را راه مي‏‌‏برد . مبل و ميز بخصوص‏ ‏يخچال‏ ‏كه‏ ‏وارد خانه مي‏‌‏شود ،‏ ‏آداب ،‏ ‏طرز نشست و برخاست ،‏‌‏ وضع تغذيه و نحوه و ميزان خريد‏ ‏مواد غذايي تغيير مي‏‌‏كند و اين تغيير ، در‏ ‏شئون ديگر‏ ‏زندگي نيز موثر مي‏‌‏افتد . اما هيچ يك از آنها اثر و‏ ‏اهميت وسايل‏ ‏ارتباط جمعي و‏ ‏بخصوص تلويزيون‏ ‏را ندارد .
‏ما‏ ‏چون جعبه‏ ‏تلويزيون‏ ‏را به سليقه خود انتخاب مي‏‌‏كنيم و مي‏‌‏خريم و مالك‏ ‏رسمي آن هستيم ،‏‌‏ ‏مي‏‌‏پنداريم كه‏ ‏مثل هر ملك‏ ‏ديگري مي‏‌‏توانيم‏ ‏هر تصرفي كه بخواهيم در آن بكنيم . اين پندار از جهتي نيز درست است ،‏ ‏زيرا ما مي‏‌‏توانيم آن جعبه‏ ‏را بفروشيم يا آن را به كسي ببخشيم‏ ‏يا از خانه‏ ‏بيرون بيندازيم‏ ‏. ولي در هر صورت‏ ‏، دوباره بايد‏ ‏دستگاه ديگري‏ ‏از اين جعبه‏‌‏ها‏ ‏را‏ ‏مقدم بر بسياري از ضروريات‏ ‏ديگر زندگي‏ ‏بخريم و‏ ‏به خانه‏ ‏بياوريم .‏ ‏يعني آنچه در‏ ‏اختيار ماست جعبه گيرنده است ،‏‌‏ ولي شايد ما اختيار داشتن‏ ‏و يا نداشتن تلويزيون را‏ ‏نداشته باشيم ،‏ ‏يا معمولاً مردم‏ ‏قدرت صرف نظر كردن از آن را ندارند .
‏3
‏ خانه امروز با خانه‏‌‏ي ديگر‏ ‏كه تلويزيون نداشت‏ ‏بسيار فرق كرده است . خانه و زندگي امروز بدون تلويزيون‏ ‏قابل تحمل نيست . تلويزيون كه آمد ، بشر‏ ‏زبان همزباني را از ياد برده بود و با آمدن آن ،‏ ‏روابط و عادات‏ ‏و مشغوليت‏‌‏ها و رفت و آمدها‏ ‏همه به تناسب عالم‏ ‏بي‏‌‏همزباني تغيير‏ ‏كرد اكنون اگر راديو و تلويزيون‏ ‏نباشد چه پيش مي آيد ؟ مسلماً بشر‏ ‏نمي‏‌‏تواند به روابط‏ ‏و مناسباتي كه‏ ‏در سابق داشت‏ ‏بازگردد و براي اينكه بتواند‏ ‏تنهايي خود را تحمل كند ، به تلويزيون‏ ‏نياز دارد . الان اگر از اوصاف بشر بپرسند ،‏‌‏ شايد كسي بتواند‏ ‏بگويد كه‏ ‏بشر عصر ما ،‏ ‏جاندار تماشاگر تلويزيون است .
‏ مراد از اين سخنان اين نيست كه‏ ‏ما هر چه از تلويزيون مي‏‌‏بينيم‏ ‏مي‏‌‏پسنديم‏ ‏و هيچ رأي و نظري در مورد برنامه‏‌‏ها نداريم . من با‏ ‏اينكه نگران سوء تفاهم‏ ‏هستم‏ ‏بايد‏ ‏بگويم كه‏ ‏نمي دانم چرا‏ ‏گاهي به‏ ‏نظرم مي‏‌‏آيد كه‏ ‏نسبت ما با تلويزيون‏ ‏همان است‏ ‏كه‏ ‏ايوان‏ ‏كارامازوف در‏ ‏رمان داستايوسكي با شيطان است‏ ‏. شيطان وقتي‏ ‏وارد اتاق ايوان مي‏‌‏شد ، ايوان‏ ‏با او عتاب و‏ ‏خطاب مي كرد و‏ ‏شيطان ناچار مي‏‌‏شد‏ ‏از نزد او برود . اما به محض‏ ‏اينكه‏ ‏شيطان بيرون مي‏‌‏رفت ،‏ ‏ايوان پريشان مي‏‌‏شد ؛‏ ‏او به مصاحبت‏ ‏شيطان نياز داشت . من نمي گويم‏ ‏تلويزيون شيطان است ، اما‏ ‏هر چه هست‏ ‏، ما از آن گله‏ ‏و شكايت بسيار داريم‏ ‏؛ وقت‏ ‏ما را مي‏‌‏گيرد‏ ‏و نمي‏‌‏گذارد بچه‏‌‏ها‏ ‏درس بخوانند ،‏‌‏ برنامه‏‌‏هاي بد و نامناسب دارد ؛‏ ‏اما بدون تلويزيون هم نمي‏‌‏توانيم باشيم .
‏تلويزيون اكنون تنها به ما اطلاعات لازم‏ ‏براي زندگي در جامه‏ ‏متجدد و پست مدرن نمي‏‌‏دهد ، بلكه‏ ‏تعيين مي‏‌‏كند كه‏ ‏مهم‏ ‏چيست‏ ‏و‏ ‏چه چيز بي‏‌‏اهميت‏ ‏است و مطلوب و غير مطلوب‏ ‏كدام است . طرز لباس پوشيدن‏ ‏و آداب معاشرت‏ ‏را‏ ‏نيز تلويزيون‏ ‏معين مي‏‌‏كند .
‏ حتي پاسخ دادن به اين پرسش كه صدا و سيماي مطلوب كدام است‏ ‏، خود به خود‏ ‏و دانسته‏ ‏و ندانسته ،‏ ‏احياناً به عهده ‏‌‏ي‏ ‏تلويزيون گذاشته‏ ‏مي‏‌‏شود . در اين صورت ، ديگر‏ ‏نمي‏‌‏توان تلويزيون را‏ ‏وسيله انگاشت . وسيله‏ ‏چيزي است كه آدمي ،‏ ‏به اختيار ، آن را براي رسيدن‏ ‏به يك مقصد و مقصود‏ ‏به كار مي‏‌‏برد . ما از تماشاي‏ ‏تلويزيون‏ ‏چه مقصودي داريم ؟ مقصود ما‏ ‏تماشاست . به اين معني ، تلويزيون‏ ‏خود مقصد و هدف است .
‏ با اين حال ،‏‌‏ مي‏‌‏دانيم كه تلويزيون‏ ‏برنامه‏‌‏هاي بد و خوب دارد ، برنامه‏‌‏هايي كه‏ ‏با مهارت و ظرفيت‏ ‏تهيه مي‏‌‏شود‏ ‏و ، در بعضي موارد آثار ناشي‏‌‏گري و بي‏‌‏سليقگي در تهيه آنها پيداست .
‏4
‏ ‏تلويزيون بد آموزي دارد ،‏ ‏اما‏ ‏ممكن است برنامه‏‌‏هاي آن را طوري ساخت كه آثار تربيتي خوب‏ ‏بر آن مترتب شود . همچنين مي‏‌‏توان از طريق تلويزيون‏ ‏مطالب بسيار خوب و لازم علمي را‏ ‏آموخت . در‏ ‏اين نكته‏ ‏هم‏ ‏ترديد نيست كه‏ ‏ما مي‏‌‏توانيم برنامه‏‌‏هاي تلويزيون را تغيير دهيم‏ ‏و اصلاح كنيم‏ ‏و اين كاري است كه‏ ‏همه‏ ‏موسسات راديو و تلويزيون‏ ‏انجام مي‏‌‏دهند . يعني‏ ‏تمام موسسات‏ ‏راديو- تلويزيوني‏ ‏، مراكز نظر سنجي دارند و ميزان رضايت‏ ‏و‏ ‏نارضايتي شنوندگان‏ ‏و بينندگان را اندازه مي‏‌‏گيرند‏ ‏و برنامه‏‌‏هاي خود را با رعايت‏ ‏نظر بينندگان تغيير مي‏‌‏دهند . شنوندگان‏ ‏و بينندگان نيز‏ ‏مي‏‌‏توانند‏ ‏ميان‏ ‏مطالب‏ ‏و برنامه‏‌‏هاي متفاوتي كه‏ ‏از ايستگاههاي مختلف‏ ‏پخش مي‏‌‏شود ،‏ ‏به ميل و سليقه خود‏ ‏چيزهايي را انتخاب كنند‏ ‏و‏ ‏اگر چنين نبود ،‏ ‏اين همه رقابت ميان دستگاههاي‏ ‏فرستنده وجود نداشت‏ ‏و تا اين اندازه‏ ‏براي بهتر كردن برنامه‏ ‏و راضي نگاه داشتن مشتريان كوشش نمي‏‌‏شد .
‏ بنابراين ، مشكل اين است كه‏ ‏اگر مي‏‌‏ـوان برنامه‏‌‏هاي خوب و بد براي تلويزيون‏ ‏تهيه كرد‏ ‏و كساني در اين كار صاحب تخصص‏ ‏و مهارت مي‏‌‏شوند‏ ‏و بعضي از آنان‏ ‏ذوق و ابتكار‏ ‏خاصي پيدا مي‏‌‏كنند ،‏‌‏ چگونه مي‏‌‏توان گفت كه‏ ‏تلويزيون در اختيار ما نيست‏ ‏و‏ ‏بر ما حاكم است ؟ اشكال به اين صورت رفع مي‏‌‏شود كه‏ ‏ما ميان‏ ‏وجود تلويزيون‏ ‏و ماهيت آن فرق بگذاريم ؛‏ ‏و تازه بعد از اين‏ ‏تفكيك هم سوء‏‌‏تفاهم‏‌‏هايي پيش مي‏‌‏آيد ،‏ ‏زيرا به يك معني ،‏ ‏معمولاً مردمي كه‏ ‏اهل تفكر نيستند‏ ‏چنين مي‏‌‏انديشند كه‏ ‏اگر به فرض ،‏ ‏ما در امر وجود‏ ‏و عدم تلويزيون‏ ‏بي‏‌‏اختيار باشيم ،‏‌‏ تكليف ماهيت آن‏ ‏به دست ماست و ما‏ ‏كه جاعل ماهيت آن هستيم ،‏ ‏آن را به هر صورت كه بخواهيم در مي آوريم . به عبارت ديگر ،‏‌‏ به فرض اينكه‏ ‏ما‏ ‏محكوم به داشتن تلويزيون‏ ‏باشيم ،‏‌‏ مجبور نيستيم كه‏ ‏هر‏ ‏برنامه‏‌‏اي را تماشا كنيم ، بلكه‏ ‏چيزي را كه‏ ‏خود مي‏‌‏خواهيم‏ ‏و‏ ‏مي‏‌‏پسنديم‏ ‏، بر مي‏‌‏گزينيم‏ ‏و تماشا مي‏‌‏كنيم . البته كه دايره انتخاب ما‏ ‏با‏ ‏افزايش ساعات برنامه‏‌‏ها‏ ‏و‏ ‏تعداد فرستنده‏‌‏ها‏ ‏وسيع‏‌‏تر مي‏‌‏شود‏ ‏؛ در اين‏ ‏صورت ، طبيعي است‏ ‏كه مي‏‌‏توان در باب راديو و تلويزيون‏ ‏مطلوب فكر كرد .
‏ اين مطالب در جاي خود‏ ‏درست است ، اما‏ ‏درست نيست كه تصورشود كه‏ ‏ما محكوم به داشتن‏ ‏تلويزيون هستيم ، ولي تعيين‏ ‏ماهيت آن به‏ ‏دست خودمان است‏ ‏و اين ماهيت با تصرف ما‏ ‏خوب و بد و به طور كلي مشكك مي شود. اتفاقاً تغييري كه‏ ‏معمولاً ما مي‏‌‏توانيم بدهيم
‏4
‏ ‏در وجود تلويزيون است‏ ‏نه در ماهيت آن . يعني ما با پيدايش‏ ‏تلويزيون‏ ‏با آن در نسبتي وارد شده‏‌‏ايم كه‏ ‏آن نسبت‏ ‏را به آساني و با‏ ‏اصلاحات‏ ‏جزئي و صوري‏ ‏نمي‏‌‏توانيم تغيير دهيم ، ولي‏ ‏چه بسا كه‏ ‏در‏ ‏دو طرف‏ ‏نسبت تغييراتي به‏ ‏وجود مي آيد .
‏ منتهي ما‏ ‏كمتر به نسبت‏ ‏نظر مي‏‌‏كنيم‏ ‏و‏ ‏بيشتر‏ ‏به دو طرف نسبت كه‏ ‏ما‏ ‏و راديو و تلويزيون‏ ‏باشيم توجه داريم ،‏‌‏ چنان كه بيشتر از تاثير تلويزيون‏ ‏درافكارو اخلاق و‏ ‏رفتار مي گوييم‏ ‏و به بهتر كردن تلويزيون‏ ‏مي‏‌‏انديشيم‏ ‏و‏ ‏البته در اين راه به نتايج‏ ‏عملي مهم‏ ‏مي‏‌‏رسيم . اما بايد ديد‏ ‏با تغييراتي كه‏ ‏در دو طرف نسبت‏ ‏پديد مي آيد ،‏ ‏آيا اصل نسبت‏ ‏هم‏ ‏دگرگون مي‏‌‏شود يا‏ ‏نه . اين يك مطلب‏ ‏فلسفي است .‏ ‏كساني كه نسبت‏ ‏را فرع بر وجود‏ ‏مضاف و مضاف‏‌‏اليه مي دانند‏ ‏، به نسبت‏ ‏اهميت نمي دهند .‏ ‏اما در مقابل آنان ، گروهي دو طرف نسبت را‏ ‏چندان مهم نمي شمارند‏ ‏و هر دو را محكوم‏ ‏حكم نسبت مي‏‌‏دانند مارشال‏ ‏مك‏‌‏لوهان‏ ‏كه مي‏‌‏گفت‏ ‏وسيله‏ ‏پيام است ،‏ ‏مخالف استفاده‏ ‏از‏ ‏تلويزيون نبود‏ ‏و اصلاح آن را‏ ‏منكر نمي شد . او خود كارشناس‏ ‏وسايل‏ ‏سمعي ‏–‏ بصري‏ ‏بود . با اين‏ ‏حال معتقد بود‏ ‏كه حدود تصرف ما‏ ‏در دايره‏ ‏نسبتي كه‏ ‏با تلويزيون‏ ‏داريم محدود است ،‏‌‏ يعني ما‏ ‏نمي‏‌‏توانيم‏ ‏ماهيت آن را‏ ‏تغيير‏ ‏دهيم و با آن هر چه مي‏‌‏خواهيم بكنيم .
‏قبلاً اشاره‏ ‏كرديم كه تكنيك‏ ‏جديد وسيله‏‌‏اي‏ ‏نيست كه براي رسيدن به مقصدي فراهم شده باشد . تكنيك عين قدرت‏ ‏است ،‏ ‏نه پاسخ‏ ‏به مسئله‏ ‏و مشكل‏ ‏. مگوييد كه تكنيك‏ ‏راه‏‌‏ها‏ ‏را كوتاه و حل بسياري از مسائل را آسان كرده است‏ ‏. من منكر اين نيستم ،‏ ‏بلكه‏ ‏از اصل و ماهيت تكنيك‏ ‏سخن مي گويم . مقصود اين است كه‏ ‏پيدايش تلويزيون‏ ‏گرچه با پيشرفت علم‏ ‏و در مرحله‏‌‏اي از اين پيشرفت‏ ‏صورت گرفته است ، اما‏ ‏پاسخ به يك مسئله علمي‏ ‏و نتيجه سعي در رفع يك مشكل‏ ‏عملي نبوده‏ ‏است‏ ‏. تلويزيون امكانات ما را‏ ‏در عالمي كه در آن بسر مي‏‌‏بريم‏ ‏افزايش داده‏ ‏است‏ ‏. يعني اين طور‏ ‏نبوده است كه‏ ‏روزي ناگهان كساني به فكر‏ ‏افتاده باشند كه‏ ‏في المثل‏ ‏براي ايجاد مشغوليت‏ ‏يا رساندن خبر ،‏ ‏پيام و… وسيله‏‌‏اي بسازند و آن وسيله‏ ‏صرفاً در خدمت‏ ‏ابلاغ پيام‏‌‏ها‏ ‏و رساندن اطلاعات باشد . چون راديو و تلويزيون‏ ‏وسيله ابلاغ‏ ‏و ارسال پيام و‏ ‏اطلاعات است ،‏‌‏ ‏به اشكال مي‏‌‏توان‏ ‏پذيرفت كه‏ ‏براي اين‏ ‏مقصود اختراع نشده‏ ‏باشد‏ ‏. حتي اگر بگوييم‏ ‏كه داشتن اطلاعات در‏ ‏جامعه جديد يك‏ ‏امر ضروري شده است‏ ‏و اين ضرورت ،‏‌‏ ‏پيدايش وسايل مخابراتي جديد را‏ ‏اقتضا كرده است

 

دانلود فایل

✔️  بهترین کیفیت 💯 از 💯
✔️  پشتیبانی 24 ساعته
✔️  مناسب ترین قیمت

◀️  فروشگاه فایل سیدا

 

دانلود تحقیق چگونه مي‌توان با تلويزيون كنار آمد ؟ 47 ص ( ورد)